سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سابقون

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

دیروز ما مساله غصب را عنوان کردیم و صحبت کردیم . بعد از مباحثه یکى از آقایان تذکر دادند که این مساله راقبلا هم گفته بودى و این مساله یک دفعه دیگر صحبت شده است و این از مثل من بعید نیست براى این که انسان وقتى که سنش زیاد شد و کهولت بر او غلبه کرد همه قواى ایشان ضعیف مى شود. همان طور که قواى جسمانیه انسان وقتى که پیرمرد شد ضعیف مى شود،قواى فکرى ، قواى روحى ،قدرت بر عبادات و حال عبادت هم ضعیف مى گردد و همه اینها

در جوانى قدرت دارد و لهذا من کرارا عرض کردم به آقایان که شما حالا که این نعمت را دارید،نعمت جوانى را دارید، این را قدرش را بدانید و هدر ندهید این نعمت را . اگر بنا باشد انسان جوان ، من نمى گویم که تفریح نداشته باشد، عرض نمى کنم که همه اش مشغول باشد،من عرض مى کنم که اوقاتش تقسیم باشد و فکر مهمش براى تحصیل . شما آقایان که مهیا شده اید از براى تحصیل ، حالا که نعمت جوانى را دارید اوقاتتان تقسیم بشود و قسمت مهمش صرف مباحثه و مطالعه و مذاکره و بحث و تدریس باشد. اگر چنانچه ایام جوانى از دست برود، دیگر خیال نکنید که مى توانید عبادت را بگذارید آخر ایام عمر و تحصیل را بگذارید براى آخر عمر. درآخر عمر انسان نه عبادت مى تواند بکند و نه تحصیل مى تواند بکند و نه افکارش یک افکار قوى مستقیمى است که بتواند مطالب علمى را درک بکند. باید شما از حالا که جوان هستید تحصیل کنید مبانى علمى را، مبانى فقهى را و آن وقت در آخر ایام یک چیزهائى که تحصیل شده ، آن وقت شاخ و برگ هایش - آن وقت - ثمره بدهد، آن وقت از آن استفاده بکنید ولى اگر بگذارید و هدر بدهید این نعمت را، بعدها موفق نخواهید شد. بنابر این ، این مطلب باید در نظر آقایان باشد که ایام پیرى ، ایام نسیان و فراموشى است و لهذا دیدید که من مباحثه اى که قبلا کرده بودم دوباره شروع کردم به گفتن ، این براى همین ضعفى است که در ایام پیرى بر انسان حکم مى دهد.

انسان ، عصاره خلقت .

و یک مطلب دیگرى که به نظر من بسیار اهمیت دارد این است که انسان ملتفت باشد این مطلب را که اولا خود انسان ، این موجودى که عصاره همه خلقت است ، جنبه هاى مختلف ، ابعاد مختلف ،

شؤ ون مختلف دارد. از جنبه اى با نباتات شریک است و همان طور که نمو آنها به آب است و غذائى که از زمین مى گیرند، نموانسان هم همان مثل نباتات دیگراز زمین است و از برکاتى که خداى تبارک و تعالى داده است و جنبه حیوانى هم مثل سایر حیوانات دارد، چشم و گوش و کذا و کذا، ادراکات جزئى و اینها مشترک است با سایر حیوانات و بالاتر از این هم (البته در بعضى حیوانات هم ضعیفش هست ) یک مرتبه متعالى انسان دارد در این جا، زائد بر این مطالب حیوانى چیزهائى هست و یختص الانسان به تعقل و به یک معنویت و یک تجرد باطنى که سایر حیوانات ، این مرتبه تعقل و مرتبه تجرد نفسانى را ندارند.

قرآن کتاب انسان ساز است .

و قرآن کریم که در راءس همه مکاتب و تمام کتب است ، حتى سایر کتب الهیه ، آمده است که انسان را بسازد، انسان بالقوه را انسان بالفعل و موجود بالفعل کند. تمام دعوت انبیا هم حسب اختلاف مراتبشان ، تمام دعوت ها هم براى همین معناست که انسان را انسان کند، انسان بالقوه را انسان بالفعل کند و تمام علوم و تمام عبادات و تمام معارف الهیه و تمام احکام عبادى و همه این چیزهائى که هست همه اینها براى این معناست که انسان ناقص را انسان کامل کند. قرآن کتاب انسان سازى است ، کتابى است که با این کتاب اگر کسى توجه به آن بکند تمام مراتبى که از براى انسان هست ، این کفایت دارد و همه مراتب را به آن نظر دارد.

 

حکومت هاى الهى و مادى

اسلام و سایر ادیان الهى مثل سایر حکومتها نیست ، حکومت اسلام مثل سایر حکومت ها نیست . سایر حکومت هاى مادى به هر رژیمى که هستند، اینها فقط کارى به این دارند که نظم مملکت خودشان محفوظ باشد و کسى در خارج (اگر خیلى هم عدالت پناه باشند) کسى ظلم و تعدى به دیگرى نکند و اگر خودشان هم یک حاکم عادلى باشد، خودشان هم تعدى بر دیگران نکند فقط متکفل نظم مملکت خودشان هستند، اما حالا یک کسى در جوف خانه خودش هر کارى مى خواهد، مضر به حکومت نباشد و به وضع حکومت و به نظام ، هر کارى در باطن منزل خودش مى خواهد بکند. مى خواهد شرب خمر بکند، مى خواهد - عرض مى کنم که - قمار بازى بکند، مى خواهد سایر کثافت کارى ها را بکند، حکومت ها به او کارى ندارد ولى اگر چنانچه بیاید بیرون عربده بکشد، چون این خلاف نظم است به او تعرض مى کنند اما اگر ازچهار دیوارى خانه بیرون نیاید و همان جا هر فسادى داشته باشد به او کارى ندارند. یک حکومتى عادل باشد یا غیر عادل ، جائر باشد، کارى به او ندارند که در خانه ات تو چه مى کنى در جوف خانه چه مى گذرد، مگر تعدى در جوف خانه بشود که عرض حال به حاکم ببرند و آن وقت البته آنها هم دخالت مى کنند.اما اسلام و حکومت هاى الهى این جور نیستند، اینها در هر جا و هر کس در هر جا هست و در هر حالى که هست ، آنهابرایش احکام دارند، یعنى کسى در جوف خانه خودش بخواهد یک

کارى خلاف و کثافت کارى بکند، حکومت هاى اسلامى به او کار دارند، ولو اینکه نمى آیند تفتیش کنند لکن محرم است ، حکم داده اند که نباید این کار بکند، معاقب است اگر این کار را بکند و اگر چنانچه اطلاع بر آن بکنند، خوب سیاست هائى دارد، حرف هائى دارد، چیزهائى دارد روى موازینى که کرده .

اسلام و همین طور سایر حکومت هاى الهى و دعوت هاى الهى ، به تمام شؤ ون انسان از آن مرتبه پائین ، مرتبه درجه پائین تا هر درجه اى که بالا برود، همه اینها را سر و کار با آنها دارند. مثل آن حکومت ها نیست که فقط به باب سیاست ملکى کار داشته باشند، همان طورى که سیاست ملکى دارد اسلام ، بسیارى از احکامش احکام سیاسى است ، یک احکام معنوى دارد، یک حقایق هست ، یک معنویات هست ، چیزهائى که در رشد معنوى انسان دخالت دارد احکام برایش هست ، چیزهائى که درتربیت معنوى انسان هست براى آن احکام هست و در مرتبه پائین تر هم که مرتبه اخلاقى باشد احکام اخلاقى دارد. عرض مى کنم که تربیت هاى اخلاقى مى کند اسلام ، در مرتبه معاشرتش هم با هر کس معاشر باشد حکم دارد اسلام ، خودش (انسان ) فى نفسه احکام دارد، خودش با عیالش احکام دارد، خودش با اولادش احکام دارد، خودش ‍ با همسایه اش احکام دارد، خودش با هم محله اش و یارش احکام دارد، با هم مملکتش احکام دارد، با هم دینش احکام دارد، با مخالفین از دینش احکام دارد، تا بعد از موت ، قبل از این که اصلا تولدى در کار باشد و قبل از ازدواج احکام دارد تا ازدواج و تا حمل و تا تولد و تا تربیت در بچگى و تربیت بزرگتر و تا حد بلوغ و تا حد جوانى و تا حد پیرى و تا مردن و در قبر و ما بعد القبر. قطع نمى شود به همین که توى قبر گذاشتند مسائل تمام شد، اینها اول کار است . همه اینها، همه این زندگى بشر در این جا و تربیت هائى که در این جا عقلانى و اخلاقى و اینها مى شود، اینها آن وقتى که از این عالم منفصل شد و مرتبه کمال پیدا شد ومرتبه - عرض مى کنم که - تجرد پیدا شد، بعد از این که در قبر رفت آن وقت عالم قبر، خودش اول حیاتى است ، حیات روحانى و قبرى ، حیات روحانى و معنوى - عرض مى کنم که - برزخى حیات روحانى و بالاتر از برزخ . و اسلام و احکام اسلامى که خداى تبارک و تعالى این احکام را فرستاده است محصور به این عالم نیست و محصور به آن عالم هم نیست .


ارسال شده در توسط پلاک