سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سابقون

سکوت و قیام در برابر سلاطین ، دو شیوه مسلمین براى صیانت اسلام

بسم الله الرحمن الرحیم

ضمنا تذکرات لازمى بود که باید دولت ها متوجه باشند. از اول ظهور اسلام ، مسلمین حافظ دین مبین اسلام بوده اند، حتى براى حفظ دین از حق خود مى گذشتند. حضرت امیرالمومنین (ع ) با خلفا همکارى کردند چون ظاهرا مطابق دستور دین عمل مى نمودند و تشنجى در کار نبود تا موقعى که معاویه روى کار آمد و از طریقه و روش خلفا...

 

سکوت و قیام در برابر سلاطین ، دو شیوه مسلمین براى صیانت اسلام

بسم الله الرحمن الرحیم

ضمنا تذکرات لازمى بود که باید دولت ها متوجه باشند. از اول ظهور اسلام ، مسلمین حافظ دین مبین اسلام بوده اند، حتى براى حفظ دین از حق خود مى گذشتند. حضرت امیرالمومنین (ع ) با خلفا همکارى کردند چون ظاهرا مطابق دستور دین عمل مى نمودند و تشنجى در کار نبود تا موقعى که معاویه روى کار آمد و از طریقه و روش خلفا منحرف گشته و خلافت را مبدل به سلطنت نمود. در این موقع حضرت ناچار شد قیام کند، چون نمى توانست قیام نکند زیرا روى موازین شرع و عقل نمى توانستند معاویه را یک روز بر مقام خلافت پایدار ببینند. ناصحینى که حضرت را از روى غفلت نصیحت مى کردند و مى گفتند (بگذارید معاویه بماند تا پایه سلطنت و خلافت شما محکم شود بعدا او را از مقامى که دارد پایین بیاورید) نمى دانستند که اگر حضرت صبر مى کرد بعدا مورد اعتراض مسلمین واقع مى شد و پس از محکم شدن کار ممکن نبود او را خلع کرد.

حالا شاید اشخاص غافل ، این نکته در ذهنشان باشد که خوب بود حضرت وقتى جاى پاى خودش را محکم مى کرد معاویه را خلع کند و لکن اشتباه است ، لهذا وقتى ملاحظه فرمودند یک حکومت جائرخواهد حکومت کند، قیام وظیفه الهى بود و عمل فرمودند همین طور ائمه معصومین قیام کردند، ولو با عده کم تا کشته شدند و اقامه فرایض نمودند و هر کدام مى دیدند قیام صلاح نیست ، در خانه مى نشستند و ترویج مى کردند، این شیوه اى بود که از اول اسلام بوده است .

همیشه علما و زعماى اسلام ملت را نصیحت به حفظ آرامش کردند. خیلى از زمان میرزاى بزرگ مرحوم حاج میرزا محمد حسن شیرازى نگذشته است ، ایشان با اینکه یک عقل بزرگ متفکر بود و در سامره اقامت داشت ، در عین حالى که نظرشان آرامش و اصلاح بود، لکن وقتى ملاحظه کردند براى کیان اسلام خطر پیش آمده است و شاه جائر آن روز مى خواهد وسیله کمپانى خارجى اسلام را از بین ببرد، این پیرمرد که در یک شهر کوچک نشسته و سیصد نفر طلبه بیشتر دورش نبود، ناچار شد سلطان مستبد را نصیحت کند، مکتوبات او هم محفوظ است ، آن سلطان گوش نمى داد و با تعبیرات سوء و بى ادبى به مقام شامخ عالم بزرگ روبرو شد تا آنجایى که آن عالم بزرگ مجبور شد یک کلمه بگوید که استقلال برگردد.

مرحوم میرزا محمد تقى شیرازى بعد از اینکه دیدند عراق در معرض خطر است ، که اگر ایشان نبود عراق از بین رفته بود یک کلمه فرمودند، عرب پشتیبانى کردند، مطلب را برگردانید.

تمام ممالک اسلامى مرهون این طایفه هستند، اینهایند که تا به حال استقلال ممالک اسلامى را حفظ کرده اند، این ذخایر هستند که همیشه با نصایح خود مردم سرکش را خاموش کرده اند، در عین حال روزى که ببینند اسلام در معرض خطراست ، تا حد امکان کوشش مى کنند، اگر با نشر مطالب شد و با گفتگو شد، با فرستادن اشخاص شد فبها و اگر نشد ناچار هستند قیام و اقدام کنند.

اینها کسانى هستند که در عین حال که علاقه به اتحاد و وحدت تمام طوایف مسلمین دارند، لکن تا آن حدى مى توانند تامل کنند که استقلال مملکت را در خطر نبینند، به یک چیزهایى که ممکن است خود دولت ها هم وارد و متوجه نباشند، اینجا شرع تکلیف معین فرموده است ، چیزى نیست که علما بتوانند از خودشان بگویند، قیام ،قیام قرآنى و دینى بود. بنده در شبى که بنا بود فرداى آن در مسجد سید عزیزالله براى تنبه دولت ها دعا کنند، اطلاع دادند دولت بنا دارد مقاومت کند، ما دیدیم علما در اینجا تکلیف دیگرى دارند، من تصمیم آخر را ضمن ابتهال به خداوند متعال گرفتم و به هیچ کس هم نگفتم و لکن خداوند بر دولت و شاه و ملت منت گذاشت .اگر خداى نکرده جسارتى به علماى تهران شده بود، من یک تصمیم خطرناکى گرفته بودم اما دولت بعد از نیمه شب متوجه شد نمى شود با قواى مردم مقاومت کرد. در همان نیمه شب از علماى بزرگ تهران کاغذ گرفت که این غائله خاموش شود تا اینکه صبح براى علماى قم هم تلگراف زد و ما در منزل آقاى شریعتمدارى بودیم . تلگراف خوب است و لکن خوفى بود که براى حیله باشد تا اینکه دیروز مذاکرات زیاد بین اینجا و تهران شد تا در جراید نوشتند و لکن مقدمات حرف هاى ایشان (نخست وزیر) تمام نیست راجع به قانون شهردارى که ایشان مدعى است گذشته ، نگذشته است و اعتراضى هم شده است . هرچه موافق قرآن باشد با کمال تواضع گردن مى نهیم قیاس انجمن هاى ایالتى و ولایتى هم به قانون شهردارى ها که : (مشابه است )، مشابه نیست و قیاس باطل است . در آنجا و اینجا به نص قانون ، مرد و مسلم بودن قید شده و گذشته است ، از این گذشته ما از طریق (الزموهم بما الزموا علیه انفسهم ) با ایشان بحث مى کنیم نه اینکه قانون اساسى در نظر ما تمام باشد، بلکه اگر علما از طریق قانون صحبت کنند براى این است که اصل دوم متمم قانون اساسى ، قانون خلاف قرآن را از قانونیت انداخته است و الا ما لنا و القانون ، مائیم و قانون اسلام ، علماى اسلامند وقرآن کریم ، علماى اسلامند و احادیث نبوى و علماى اسلامند و احادیث ائمه اسلام . هر چه موافق دین و قوانین اسلام باشد ما با کمال تواضع گردن مى نهیم و هر چه مخالف دین و قرآن باشد، ولو قانون اساسى باشد، ولو الزامات بین المللى باشد، ما با آن مخالفیم .

چرا دولت ها متوجه نمى شوند؟

در یک قیام و جنگ موضعى و کوچک با اینکه هزار نفر مجتمع مى شوند، گاهى چند نفر کشته مى شوند، پنجاه نفر زخمى مى دهند، معقول نیست در یک قیام بیست میلیونى از دماغ کسى خون نچکد! دولت نمى داند این را کى حفظ کرد، بیایند ببینند کاغذهایى که آمده ، اشخاصى که آمدند با ما صحبت کردند، چه نوشتند و چه گفتند.اشخاصى با چشم هاى گریان آمدند گفتند: (شما دستور بدهید، همان حیات روحى را تامین بدهید تا ببینید چه مى شود) گفتیم ما اهل این حرف ها نیستیم . اگر یک کلمه صادر شده بود انفجار ظاهر مى شد، این آتش را کى خاموش کرد؟ چرا نمى خواهند باور کنند؟ چرا این پشتوانه را با هر نحوى مى خواهند بشکنند؟ چرا با تمام قوا این قوه بزرگ را که پشتیبان استقلال است مى خواهند بشکنند؟ خداداند من متاسفم . این روحانیت است که با این وضع ساخته است و دارد خدمت به استقلال مملکت مى کند. چرا باید متوجه نباشند که فرهنگ ما را به این روز کشانده اند؟ چرا خود را مستند نمى کنند به این روحانیت ؟ چرااز مرگ یک عالم ، عالم متشنج مى شود ولى از شکست دولت مردم چراغان مى کنند؟ دولت باید طورى باشد که اگر شکست خورد، مردم عزا بگیرند و براى حفظش قیام کنند. اینها نمى توانند جلب منفعت خودشان را بکنند، اگر مردم دیدند اینها نفع مسلمین راخواهند، باقرضه هاى ملى و فروش خانه خانه هایشان براى مصالح مسلمین خرج مى کنند. چرا این مطبوعات را آزاد مى گذارند؟ چرا نسبت ناجوانمردانه و ناروا مى دهند؟ اگر روحانیت برود، مملکت پشتوانه ندارد.

شکست روحى نخورید که متصل به خداوند شکست نمى خورد.

ما دراین قضایا که وارد بودیم مطالب بسیار شیرینى داشتیم و مطالب بسیار تلخ . مطلب شیرین اینها بود که گفتیم ، احساسات مردم (اللهم اعل کلماتهم ). بعضى مطالب هم ازاشخاصى احساس کردیم که تلخ بود و خدا آنها رابیامرزد. به خواست خدا استقلال و حیات مملکت دست شماست . هر چه پیش بیاید به نفع شماست یا به ضرر شما. اگر به ضررتان تمام شد باید شکست روحى نخورید، شکست ظاهرى مهم نیست ، آنچه مهم است شکست روحى است . اگرانسان شکست روحى خورد تا آخر باید به گورستان برگردد. شما که استناد دارید به ذات مقدس حق تعالى ، شما که روحانى هستید، شما که قلبتان با ماوراءالطبیعه است ، این عالم شکست ندارد، عالم چیزى نیست کسى که رابطه با خدا دارد شکست ندارد. شکست مال کسى است که آمالش دنیا باشد. اگر آمال دنیا باشد، شکست است . اگر آمال غیب و ماوراى غیب باشد، شکست ندارد، شکست مال بیچاره هاست ، شکست مال کسانى است که معتمد به شیطانند و ذخایر دنیا قلبشان را فراگرفته است . اگر یک جایى به ضرر شما تمام شد، قلبتان محکم باشد، تا آخرین فردتان بایستید. گمان نکنید این آدم شکست خورد تمام شد، تو هم یک موحدى ، تو هم یک مسلمى ، تو متصل به خداوندى ، خدا شکست نمى خورد. (و لا تهنوا و لا تحزنوا و انتم الاعلون ان کنتم مؤ منین ) اگر به نفع تمام شد دست و پاى خود را گم نکنید، محکم باشید، نه در آن طرف فزع داشته باشید و نه در این طرف زیاده روى داشته باشید. حق اینکه به دولت ناسزا گفته شود نیست . شمابزرگتر از این هستید که حرفى که مناسب شما نیست بزنید. از امروز مشغول کار خودمان هستیم . در این دو ماه که این پیشامد کرد، ما نتوانستیم درست کار کنیم . شب هایى شد که من دو ساعت خواب کردم . از این به بعد مشغول تحصیل باشیم که از همه عبادات بزرگتر است . (ان کان القلب مخلصا) باز اگر دیدیم شیطانى از خارج متوجه مملکت ما شد، ما همین هستیم و دولت همان و ملت همان .

اسلام ، راه به دست آوردن قلوب مسلمین

راه به دست آوردن قلوب ملت این است ، دل مردم مسلم ، با اسلام به دست مى آید. رگ خوابشان را ما فهمیدیم ، قلوب مسلمین را باید توسط اسلام جلب کرد (الى الله تطمئن القلوب ) تمام قلوب دست خداست . مقلب القلوب خداست . به خدا متوجه شو تا دل هاى مردم به تو متوجه شود، اهل علم این کاره است ، شما هم اینطور باشید، نمى گویم عمامه بگذار، مى گویم آنچه را او درک کرده است تو هم ادراک کن .

تاریخ : 11/9/1341

سید روح الله خمینى (صحیفه نور جلد ?)

 


ارسال شده در توسط پلاک