سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سابقون

 

قیام لله کنید که هیچ خسرانى ندارد

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

(قل انما اعظکم بواحده ان تقومو الله مثنى و فرادى ) خداى تبارک و تعالى در این آیه مى فرماید که یک موعظه ، فقط من یک موعظه به شما مى کنم ، یک موعظه اى که واعظش خداست و آورنده موعظه پیغمبر اکرم است و مى فرماید، فقط یک موعظه است ، این موعظه باید اهمیتش خیلى زیاد باشد که در این تعبیر مى فرماید و آن موعظه این است که (ان تقوموالله مثنى و فرادى ). اینکه قیام کنید براى خدا، براى اقامه حق قیام کنید. لازم نیست که اول یک اجتماعاتى باشد 

 

لازم نیست که اول یک اجتماعاتى باشد که من مى خواهم بعد از اجتماعات قیام کنم . یکى یکى هم این تکلیف هست (مثنى و فرادى ) فرادى هم هست ، دو تا دو تا هم هست . این دیگر اقل جمعش است ، یعنى تنهائى تکلیف به قیام لله هست و اجتماعى هم که اقلش دوتاست ، از دو تا شروع مى شود به بالا، هر چه بالا رفت ، میزان این است که انسان تشخیص ‍ بدهد که لله هست این قیام ، براى خدا هست این قیام ، دیگر اگر لله شد و براى خدا شد، از اینکه تنها هستیم ، از اینکه جمعیتمان کم هست ، دیگر وحشتى نیست قیام اگر لله هست ، براى خداست ، قیام لله هیچ خسران ندارد، هیچ ضرر توى آن نیست . قیام هاى براى دنیا دو رو دارد، یک رویش ضرر است ، یک رویش نفع است . تجارت انسان مى کند، سایر کسب ها را مى کند، این یک طرفش ضرر است ، یک طرفش نفع است ، گاهى انسان ضرر برد از این تجارت ، گاهى نفع مى برد و هر کارى که انسان براى دنیا بکند، خدا در کار نباشد و همان جهت دنیوى باشد، اینها صد درصد نفع نیست ، گاهى نفع است ، نفع مادى دارد، گاهى ضرر مادى دارد. اما اگر چنانچه قیام براى خدا باشد، انسان کارى را براى خدا بکند، این هیچ توى آن ضرر نیست . ممکن است که انسان تخیل بکند که ما رفتیم به جنگ با کفار مثلا و کشته شدیم ، خیال بکند که این ضرر است ، لکن این ضرر نیست ، کشته ها پیش خدا زنده اند، اجرهائى که آنجا هست ربطى به این عالم ندارد. اینکه براى خداست ، همیشه نفع دارد، همیشه از خسارت محفوظ است . مردهاى تاریخ بسیارشان تنها ایستادند در مقابل قدرت ها، حضرت ابراهیم تنهائى ایستاد و بت ها را شکست که وقتى آمدند گفتند که چه کسى بود، ابراهیم را مى گفتند این کارها را کرده ، تنهائى قیام کرد در مقابل بت پرستها و در مقابل شیطان وقت و از تنهائى نترسید براى اینکه قیام ، قیام لله بود، براى خدا بود و چون قیام براى خدا بود، هر دو طرفش نفع است ، چه پیش ببرد، نفع برده است و چه پیش نبرد، باز هم نفع برده است ، یکى از دو خوبى ها را دارد یا خوبى دنیائى دارد یا اگر دنیائى گیریش نیامد، خوبى آخرتى بلااشکال است و هست . حضرت موسى یک شبانى بود، شبان حضرت شعیب بود مدت ها و تنهائى مامور شد که برود و قیام کند منتهى ایشان یک توقعى از خداى تبارک و تعالى کرد که برادرم هم باشد، آنوقت شد مثنى ، اول خودش بود قیام کرد، بعد برادرش هم همراهش شد، شدند دو نفر، اما در مقابل چه دستگاهى ؟ در مقابل دستگاه فراعنه که الان هم آثارشان در مصر و آنجاها، در قاهره و مصر و آنجاها هست ، آن آثار عجیب و غربیشان ، ایستاد در مقابلشان تنهائى ، بعد هم که اضافه شد، یک نفر دیگر اضافه شد و آن عبارت از برادرش بود، بنى اسرائیل هم کارى از آنها نمى آمد جز شلوغکارى ، چنانچه حالا هم همین ، جز شلوغکارى کارى از آنها نمى آید. پیغمبر اکرم (ص ) از اول که قیام کرد، تنها، تنها قیام کرد و دعوت کرد مردم را، قومش را دعوت کرد به حق تعالى و به توحید و هیچ کس همراهش نبود، تنهائى قیام کرد اول ، مثلا زنش که در خانه شوهرش منزل بود، حضرت خدیجه به او ایمان آورد و حضرت امیر که بچه اى بود آنوقت ، ایمان آورد و بعد کم کم در مکه هم که بودند در 13 سال ، نشد یک کارى انجام بدهند، براى اینکه مکى ها همه مقتدر و پولدار بودند و مى دیدند که اگر این رشد بکند، با منافعشان مخالف است ، از این جهت با او مخالفت مى کردند از خوف اینکه این رشد پیدا بکند و با منافعشان چه بشود، این بت ها هم آلت بود پیش آنها، همچو نبود که بت پرست ها خیلى به بت هم پابند باشند، منافع مادیشان بود که آنهادر مقابلش مى دیدند که پیغمبر اکرم است و منافع مادى شان در ضرر است . تا در مکه بودند تقریبا مى شود گفت تنها بودند، یکى دوتا، چند نفر مختصرى به ایشان گرویدند و اینها، فعالیت هم در مکه ، جز اینکه دعوت مى کردند و دعوت زیرزمینى به اصطلاح مى کردند، چیزى نبود تا وقتى که مقتضیات جور شد و رفتند به مدینه ، آنوقت از مدینه شروع کردند و در مقابل قدرت هاى بزرگ .

خوف از قدرت ها کسانى باید داشته باشند که اعتقاد به خدا ندارند

وقتى که مطالب الهى شد دیگر خوف از قدرت ها، هیچ قدرتى مثل قدرت خدا نیست . خوف از قدرت ها کسانى باید داشته باشند که اعتقاد به خداى تبارک و تعالى ندارند، مسلمین ، مؤ منین که اعتقاد دارند به مبدا قدرت ، اینها از قدرت ها نباید بترسند. پیغمبر اکرم که ایمان به قدرت مطلق خداى تبارک و تعالى داشت ، در صورتى که عددشان کم بود و چیزى نبود و فقیر هم بودند و از همین فقیرهاى بیچاره بودند لکن قدرت ایمان داشتند و قیام کردند و قدرت ها را یکى بعد از دیگرى شکستند و همه را دعوت به توحید کردند، توحید را در جامعه رشد دادند و در یک زمان کمى ، مسلمین که در جنگ وقتى که مى رفتند، چند نفرشان یک شتر داشتند، در یک جنگ مثلا مهمى شاید ده تا اسب داشتند، نداشتند چیزى ، ده تا شمشیر داشتند، چند نفرشان یک شتر داشتند معذلک چون قوت ایمان داشتند، دو تا امپراطورى را در یک صف کمى ، یکى امپراطورى روم را که آنوقت مهم بود و یکى هم ایران که مهم بود (این دوتا امپراطورى آنوقت در دنیا مقدم بر همه بودند) آنها را شکستند و غلبه بر آنها کردند و اسلام را بردند تا روم و تا عرض بکنم که اروپا هم رساندند. عمده همان روح ایمان است که بر انسان باید چه باشد. این قدرت هائى که الان ما مواجه با آنها هستیم ، هى مى ترسانند آدم را از اینکه ابرقدرت ها هستند، شوروى هست ، آمریکا هست ، انگلستان هست . صحیح است ، اینها قدرت هایشان زیاد است لکن قدرت یک ملتى که حق مى گوید، که براى خدا قیام کرده است ، مى خواهد که مملکتش ، مملکت اسلامى باشد نه اینکه مملکت ، مملکتى باشد که صورتش ، صورت اسلام و واقعیتش بر خلاف . (بیشتر از آنهاست )

قیام ملت ایران ، یک قیام الهى است

این قیامى که الان ملت ایران کرده اند در مقابل همه این ابرقدرت هاست و این ابرقدرت ها را شما اطمینان داشته باشید که نمى توانند کارى انجام بدهند یعنى خداى تبارک و تعالى اینها را مقابل هم قرار داده است که اگر او بخواهد حرکت کند آن یکى تشرش مى زند. تازگى شوروى تشر زد به آمریکا که اگر بخواهى دخالت کنى در امر ایران ، ما چه خواهیم کرد. نمى توانند بکنند. و باز از شوروى گفته اند که گفته است سران شوروى که ایران باید سرنوشتش را خود ملتش تعیین بکند. البته اینها هم حالا حرف مى زنند اما مساله همین هست . مساله این است که هر ملتى باید سرنوشت خودش را خودش معین کند و اگر یک ملتى قیام کند اینطورى که الان ملت ایران قیام کرده است ، این قیام یک قیام الهى است یعنى اینکه من اعتقاد دارم و همین طور هم هست ، این است که یک همچو قیامى را نمى شود با تبلیغات بشرى ، با این حرف هاى ماها، نمى شود یک همچو قیامى درست کرد. ماها یک حوزه کوچکى را، یک فرض ‍ کنید موج کوچکى ما مى توانیم تهیه کنیم ، آن که این قیام را درست کرده است و در سرتاسر ایران ، ایلاتى که اصلا کارى به این کارها نداشتند، نه آنها کار نداشتند، بازار تهران هم کار نداشت ، بازار تهران هم که اصل بازارهاست ، در این امور دخالت نداشت ، کار نداشت به این کارها، سایر بازارها هم کار به این کارها نداشتند، خیر دانشگاه ها هم کارى نداشتند. ما مى دیدیم که این جناح هاى سیاسى ، چندین سال است الان هیچ ابدا از این حرف ها دیگر نمى زنند، هیچ کارى به این کارها ندارند، جناح روحانى هم دستش ‍ بسته بود و دهنش بسته بود و جرات حرف زدن نداشت ، این جناح هایى که از آنها یک کارى مى آمد، در این 50 سال سلطنت سیاه ، همه اینهارا خفه کرده بودند. در زمان رضاشاه ، جناح روحانى را همچو به آن صدمه زده بودند که خود ملت در مقابل روحانیت ایستاده بود، خود ملت روحانیت را سوار اتومبیل ، روحانى را سوار اتومبیل نمى کرد و مى گفت که ما این طایفه را نمى خواهیم ، من خودم سوار اتومبیل بودم و اتومبیل ظاهرا بنزینش تمام شده بود یا آب آن تمام شد، یک شیخى هم همراه من بود، مى گفت که چون این شیخ سوار اتومبیل است از این جهت اتومبیل ایستاد، بااینکه ایستاندنش ، نشکسته بود (خنده حضار) یا آبش تمام شده بود یا بنزینش ، حالا یادم نیست اما یکى از اینها تمام شده بود، معذالک تبلیغات زمان رضاخان و مامورین رضاخان ، دژخیمان رضاخان همچو کرده بود که این طبقه شوفرى که الان شما ملاحظه مى کنید یکى از طبقاتى است که در ایران فعالیت مى کند و فلج مى کند گاهى وقت ها کارهاى دولتى را، آنوقت اینطور بود که اگر چنانچه بنزینش تمام مى شد، مى گفت شیخ ، تازه تفال به او مى زد، مى گفت شیخ چون اینجا بوده ، و همین طور سایر طبقات اینطور شده بود. در تمام ایران یک مجلس ‍ خطابه علنى نبود، اگر بود، بین نصف شب که یک مجلسى بود آن هم قاچاق ، تمام تبلیغات ، تبلیغات از هر طبقه باشد، درش بسته شده بود. سیاسیون هم همه در انزوا بودند و هیچ کارى از آنها بر نمى آمد و نمى توانستند کارى بکنند، صدائى از کسى در نمى آمد، چند دفعه روحانیون قیام کردند لکن شکسته شد. از آذربایجان قیام کردند شکسته شد، گرفتند همه را بردند به سنقر ظاهرا. از اصفهان قیام شد باز هم شکستند قیام را و متفرقشان کردند. قیام هائى شد اما قیام هائى بود که نتیجه اى نتوانست بدهد و ملت آنوقت بیدار نبود، درست توجه نداشت به مسائل خودش . مى خواهم عرض بکنم که نه جناح سیاسى الان تواند بگوید که من کردم این کار را، تمام ایران را من به جنبش درآوردم ، نه جناح روحانى ، جنود خداست که این کار را کرده ، امر خداست این کار ولهذا امید به آن است ، مال بشر نیست که انسان بگوید پشتوانه ندارد. این کار، کار خداست که یک ملتى که در چند سال پیش از این ، اگر چنانچه بازارش را مى خواستند ببندند، یک پاسبان کافى بود، حالا ایستاده در مقابل همه قدرت ها، مشتش را گره کرده در مقابل همه قدرت ها ایستاده و نه مى گوید، مى گوید که ما نمى خواهیم این را. این حکومت نظامى که در سابق ، همچو که اسم حکومت نظامى مى آمد، دیگر نفس ها قطع مى شد و هیچ کس حرفى نمى زد و نمى شکست ، اصلا معقول نبود که حکومت نظامى را کسى بتواند بشکند، الان حکومت نظامى یک امر توخالى است که مردم به آن اعتناء نمى کنند. هى ، بله هى هیاهو مى کنند و هى اعلامیه مى دهند لکن دنبال سراعلامیه (آنها مى گویند 2 نفر بیشتر حق ندارند که اجتماع کند) دنبال سر این ، صدهزار نفر جمعیت ، دویست هزار نفر جمعیت قیام مى کنند، مى شکنند. در همان اصفهانى که حکومت نظامى است ، در همان تهرانى که حکومت نظامى است و قمى که حکومت نظامى است ، هر روز دارند مى شکنند این حکومت نظامى ها را، هیچ اعتنائى بدان نمى کنند، بعد دولت نظامى را آوردند، دولت نظامى هم همان حکومت نظامى است دیگر، فرقى ندارد هر دو نظامى اند و هر دو از این پیرمردهاى مفتخورند که مدتى ملت را دوشیدند و هیچ کارى هم از آنها برنمى آید، قابل آدم نیستند، جز اینکه بگویند بکشید. این تمام شد، تمام مى شود این حرف ها، دولت نظامى هم دیگر کارى از آن نمى آید و میان تهى است ، حالا ما فرض مى کنیم که بعد از این هم که این تیر آخرى کودتاى نظامى باشد که دولت شوروى هم گفته که (یک همچون خیالى را دارند اینها و اگر بکنند،من چه خواهم کرد). ما احتیاج نداریم شما کارى بکنید، ما خودمان خواهیم کرد، بعد از این ممکن است که باز این قضیه کودتاى نظامى در کار بیاید ولى آخرش همین نظامى است و همین پیرمردهایند و همین تفنگ ها، بیشتر از اینها چیزى نیست که این ملت از آن رقمى که الان چند ماه هست که حکومت نظامى اش را دیده است و شکسته است حکومت نظامى را، دولت نظامى اش هم که حالا هست و مى بیند کارى از آن برنمى آید، شکسته او را، بعد هم کودتاى نظامى با یک نظام دیگر مى آید، چیز تازه اى نیست ، مردم دیگر آشنا شدند، یعنى یک قدرت الهى در ایران دارد حکومت مى کند. این را بیدار باشید یک قدرت بشرى نیست ، بشر نمى تواند که همه مملکتى که سى و چند میلیون جمعیت دارد و بزرگى اش هم چند مقابل فرانسه هست ، یک مملکتى را نمى تواند بشر چیز بکند که این بچه کوچولوى هفت هشت ساله اش ، این بچه اى که در دبستان مى رود بلکه قبل از اینکه در دبستان هم برود، تازه زبان باز کرده است ، تا آن پیرمردهائى که خوابیدند در توى خانه و نمى توانند بیرون بیایند، همه با هم بگویند که مرگ بر این سلطنت پهلوى ، این زبان خداست ، این القاى الهى است ، این یک چیزى نیست که بشود بشر این را درستش کند، یکدفعه مثلا متحول کند یک مملکتى ، تمام یک مملکت سى و چند میلیونى را که دیروز از یک پاسبان مى ترسیدند، مى آمد توى بازار مى گفت ، بیرق بزنید، روز چندم آبان است باید بیرق بزنید، هیچ تخلفى نبود در کار، حالا اگر خود اعلیحضرت هم تشریف بیاورند توى بازار، مردم با مشت خردش مى کنند، جرات هم نمى کند که بیاید بیرون ، (خنده حضار) الان وضع ، این چیز چین آمد در ایران ، جرات نکردند این رئیس چین را - عرض مى کنم که - بیاورند از توى خیابان ها ببرند، براى اینکه مردم ایستاده بودند و نمى شد همچنین چیزى عبور بکند و از بالاى سرشان با هلیکوپتر بردند به فرودگاه و از آنجا رفت سراغ کارش . الان یک همچو تحولى در ایران پیدا شده است که تمام قشرهایش ، شما خیال مى کنید که این نظامى ها همه شان نظامى اى هستند که شاه را مى خواهند، این نظامى ها پیش من تا حالا چندین افراد آمدند و پیغام آوردند که ما حاضریم ، هم نیروى هوائى شان و هم نیروى زمینى شان ، منتهى الان آمریکا هست و مستشارهاى آمریکا هست و نظامى هاى اسرائیل هست و از این مسائل الان در کار است و ما هم نمى ترسیم از اینها ما همین نظامى هاى آمریکا را بیرون مى کنیم از ایران مستشارها را بیرون مى کنیم از ایران و همان نظامى هاى اسرائیل و اینها که دارند زمین هاى مردم را مى بلعند و از بین مى برند منافع مسلمین را، اینها را ما بیرونشان مى کنیم انشاءالله و این دست خداست که این کار را دارد مى کند، دست بشر نیست که ما بترسیم که بشر از او نمى آید و بشرى که سى میلیون فرض ‍ کنید هست - و چیز هم - و اسلحه هم خیلى ندارد در مقابل آن قدرت هایى که مثلا یک میلیارد جمعیت چین و یک میلیون ، چندین میلیون جمعیت کذا و چند صد میلیون جمعیت نمى توانند، البته ما به اینکه یک بشرى هستیم ، قدرتمان ناقص است ، اما وقتى که قیام لله شد، موعظه مى کند خدا که (اعظکم بواحده ) یکى ، یک مطلبى را من موعظه میکنم ، این است که (ان تقوموالله ) براى خدا قیام کنید، اگر براى خدا قیام کردید، دیگر ترس از بشر نیست ، تمام بشر چى هست ؟ تمام بشر را شما در مقابل قدرت خدا، تمام این منظومه شمسى شما، اگر گم بشود توى این منظومه هاى شمسى ، باید جبرئیل بگردد تا پیدایش بکند از بس که بزرگ است اینجا، آنقدرى که تا حالا کشف کرده اند، محیر العقول است نسبت به عقل هاى کوچک ما، آنقدرى که کشف کرده اند، بعضى ستاره ها از زمین آنقدر دور است که در شش بیلیون سال نورش مى رسد به اینجا، نور با آن قدرت حرکت در 6 بیلیون سال - نور - مى رسد از آنجا به ما، یک همچو وسعت دایره اى هست ، این قدرت قدرت الهى است ، قدرت خداست ، با این قدرت خدا دیگر بشر و اینها چیزى نیستند تا بتوانند چه بکنند. کارتر نمى تواند یک ملتى را که براى خدا قیام کرده و براى حق قیام کرده ، نمى تواند این ملت را خفه کند و بگوید که ما پشتیبانش هستیم . پشتیبانش باش ، شما پشتیبانش باشید، آن یکى هم پشتیبانش باشد نمى توانید، قدرت خداست ، با قدرت خدا نمى شود بازى کرد. مردم مردم الهى هستند، مسلم هستند. قیام لله کردند، براى خاطر حق قیام کردند، بچه کوچک و بزرگ دارد مى گوید ما حکومت اسلام را مى خواهیم ، ما اسلام را مى خواهیم ، یک همچو قدرتى را نمى توانند بکشنند با مسلسل و با اینطور چیزها، بالاخره اینها خاضع خواهند شد و بالاخره این مرد خواهد رفت انشاءالله (انشاءالله ) منتهى زود و دیرش ‍ چیز است والا رفتنى ، مسلم هم رفتنى است ، یک هل دیگر مى خواهد ایشان (خنده حضار) انشاءالله خداوند شماها را توفیق بدهد که این هل آخر را هم بدهید انشاءالله (انشاءالله ) و همه شماها، شماها و ما موظف هستیم وظیفه خدائى داریم ، وظیفه خدائى ما این است که به این قیامى که الان ایران کرده و نهضتى که کرده است ایران و هر روز دارد کشته مى دهد، همین امروز در این چیزى که براى ما آوردند که تلفن کرده بودند، در یکى از شهرها را 100 نفر کشتند، 100 نفر در یکى از شهرهاى ایران بر حسب آنطورى که براى ما آورده اند، گفتند 100 نفر کشته شده اند، در یکى 30 نفر کشته ، در یکى 16 نفر کشته ، همین مال دیروز و امروز و پریروز است . اینها الان افتادند به جان مردم به کشتن لکن اطمینان بر این معنا هست که انشاءالله این قدرت ، این قدرت ها در مقابل قدرت ملت که قدرت الهى است ، هیچ نخواهند کارى کرد.

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

تاریخ : 29/8/57

 


ارسال شده در توسط پلاک