سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سابقون

انسان و تکنولوژی

یوسفعلی میرشکاک

 اکنون می­دانیم که از تکنولوژی و تقدیر تکنولوژیک نه گریزی هست و نه گزیری. و می­دانیم که این تقدیر- چه آن را رحمانی بینگاریم چه شیطانی- فراروی بشریت گسترده است و بشر امروز جز در همین ساحت متوطن نیست. می­دانیم که این ساحت بر دیگر ساحات غلبه کرده و هر آنچه را با خود سازگار نمی­بیند حذف می­کند. می­­دانیم که جنگیدن با تکنولوژی محال است و تمام وجوه هستی انسان کنونی، به تکنولوژی و تقدیر تکنیک بستگی تام و تمام پیدا کرده­اند و... اما هنوز نمی­توانیم باور کنیم که آینده یکسره در اختیار تقدیر تکنولوژی باشد و هنوز گمان می­بریم سازنده تکنیک انسان است و کنترل آن را در دست دارد. اما دیر زمانی است که دیگر چنین نیست. امروز این تکنیک است که بشر را سامان می­دهد و راه می­برد و آموزگار اوست. منش و بینش بشر کنونی را تکنولوژی رقم می­زند. نه تنها مناسبات معیشتی انسان یکسره در قلمرو تکنیک است، بلکه اخلاق او روز به روز تکنیکی­تر می­شود و تمام شئون عاطفی او دگرگون و با تمدن تکنیکی سازگار شده است. بشر امروز ناچاری و حقارت خود را دریافته است ولی گمان می­برد با داشتن سهم بیشتری از امکانات تکنیکی نجات پیدا خواهد کرد. تنها عرصه­هایی که هنوز کاملاً به تصرف تقدیر تکنولوژیک درنیامده، غرایز ابتدایی بشرند، ولی در همین عرصه­ها نیز بشر برای رفع و دفع غرایز خود، تکنیکی می­اندیشد. فی­المثل غریزه جنسی را نیز نوعی گرسنگی به حساب می­آورد نه سرشتی که مدار بسیار از عواطف عمیق باشد. در یک کلام، بشر جدیدی در حال ظهور است؛ بشری برآمده از تکنیک و سرسپرده به آن، اما این ظهور چون نسل به نسل تشدید می­شود، محسوس نیست. البته اهل تفکر آن را به خوبی حس می­کنند و پیرامون آن می­اندیشند، اما از کسی کاری ساخته نیست. زیرا امکان انتزاع وجود بشر از تقدیر تکنیکی وجود ندارد. مهم و صد البته دهشتناک این است که ما نیز، روز به روز به سوی این یگانگی با تکنیک و تقدیر تکنیکی پیش می­رویم بی آنکه کاری از ما ساخته باشد. ما در ساختن و پیش آوردن تکنولوژی و غلبه بخشیدن به تقدیر تکنیک مداخله­ای نداشته­ایم. ساحت ما ساحت ایمان بوده است. اما امروز ناخواسته در ساحت تقدیر تکنولوژیک مستقر هستیم و شاهدیم که بطور مستمر، برج و باروهای ایمان در عرصه­های مختلف فرو می­ریزند، بی آنکه بتوان آنها را از نو بنیاد کرد. به راستی چگونه انسانی در حال سربرآوردن است؟ و چنین انسانی که فارغ از هرگونه التزام به ایمان به حوائج تکنیکی خود نمی­اندیشد با ما چه نسبتی دارد که از طرفی نگران ایمان و نحوه حیات وی بر بسیط خاک هستیم و از طرفی ظهور و انتشار او ما را مضطرب می­کند؟ ما طرحی گاه واضح و گاه کمرنگ از این انسان عجیب و غریب – انسان تکنولوژیک- در خود می­بینیم و دستپاچه و هراسان می­شویم. دشوار است که بگوییم چنین موجودی با ما از چه بابتی شبیه خواهد بود، اما از هم اکنون می­دانیم که این موجود در ساحت ایمان به سر نخواهد برد یا لااقل ایمان این موجود تکنولوژیک شباهتی به ایمان ما نخواهد داشت. معلوم نیست این پدیده حیرت­انگیز با مواریث دینی و معنوی چه راهی در پیش خواهد گرفت. اما مسلم است که فرصت پرداختن به این عوالم ندارد و چه بسا که چنین ساحاتی با این عنوان که سودی ندارند و در زیست الکترونیکی تکنیکی مثمرثمر نیستند یکسره حذف و به حاشیه رانده شوند. از هم اکنون معلوم است که اخلاق به معنایی که بشر تاکنون شناخته و با آن سر و کار داشته در زندگی انسان الکترونیک آینده هیچ شانی نخواهد داشت و عواطف یکی پس از دیگری ناپدید خواهند شد. هنر هم اکنون مغلوب تبلیغات است و تکاپوی ناچیز هنرمندانِ وفادار مانده به ساحت ایمان، از عهده تصرف در عقل و نفس تکنولوژیک برنمی­آید و این وضع نشان می­دهد که در آینده هنر نیز از دایره زندگی بشر به بیرون رانده می­شود. اگر هم چنین نشود بدون هیچ شک و شبهه­ای هنر و هنرمند در خدمت تام و تمام تقدیر تکنولوژیک درآمده و از ساحت معنا خارج می­شوند. این سرنوشت در انتظار شعر و ادبیات و دیگر قلمروهای فرهنگ نیز هست و هر اندازه رسانه­های الکترونیکی و میکروالکترونیکی فراگیر قدرت بیشتری پیدا کنند، فرهنگ به معنایی که ما می­شناسیم یا محدودتر می­شود یا به تصرف تقدیر تکنیک گردن نهاده و بسط و گسترش آن را به عنوان غایت خود می­پذیرد و به عبارت دیگر قلمرو خود را به تکنولوژی وامی­گذارد.

به هرحال تمدن آینده یکسره تمدن صورت است و جز صورت، معنایی مطرح نخواهد بود تا بگوییم میان فلان صورت و بهمان معنا دیالوگ یا چالش برقرار است. صورت به معنای گسترده و عام و شامل به جای هرگونه معنا خواهد نشست و تمام وجوه باطنی و معنوی انسان به صورت تقلیل خواهند یافت و انسان نیز صورتی تکنیکی خواهد بود در کنار دیگر صور تکنولوژیک بی آنکه نگران هیچگونه تقدیری باشد جز تامین حوائج خود. اینکه حکومت­ها چگونه حکومت­هایی خواهند بود، چندان پرسش دشواری نیست. هم اکنون حکومت­ها کم و بیش به یکدیگر شبیه­اند و همه در راستای توسعه تکنیک و رسوخ هر چه بیشتر تقدیر تکنولوژیک تکاپو می­کنند، مسلماً آنگاه که این تقدیر تمام انسانها را در یک تراز مستقر کند و اخلاق – یا بهتر بگوییم فقدان اخلاق- نهایی بر جهان سیطره پیدا کند، یا حکومت­های منطقه­ای و قاره­ای خواهیم داشت یا حکومتی واحد و جهانی که انسان میکروالکترونیک را بر اساس لیاقت­های ویژه تکنیکی درجه­بندی کرده و حوائج او را بطور جمعی برطرف خواهند کرد. ممکن است گفته شود اینگونه احتمالات زیاده از حد نومیدانه و حتی انتزاعی است. بنده چنین اعتراضی را می­پذیرم، اما احتمال نمی­دهم که صورت دیگری از حکومت تکنولوژیک متصور باشدحتی اگر کشورهای جهان به همین صورت فعلی باقی بمانند و مرزها در قاره­های مختلف فرو نریزد، باز هم جز اینکه متحمل حکومت­های خودکامه تکنولوژیک باشند، فرجام دیگری نخواهند داشت. خودکامگی در ذات تکنولوژی نهفته است و گرنه منابع و درآمدهای ملی اغلب کشورها هم اکنون برای تامین رفاه اجتماعی آنها کافی است. ولی از آنجا که می­توان با تکیه بر مظاهر تکنیکی و در پناه قهر تکنیک نسبت به کم و کیف زندگی اغلب طبقات فرودست بی اعتنا ماند، بیشتر حکومت­ها ترجیح می­دهند که قدرت خود را با اختصاص دادن منابع ثروت به خود و وابستگان خود و هزینه کردن آنها در راه حفظ حکومت تا واپسین لحظات بحران، پیش ببرند و به جای حل بحران­ها، بر امواج ناشی از آنها سوار باشند. مسلماً میراث شوم حکومت­های فعلی جهان در پناه سیطره تکنیک به آیندگان آنها یعنی خودکامگان آینده خواهد رسید که هر عنوانی داشته باشند ماهیتاً تفاوتی نخواهند داشت و جز اینکه به تقدیر تکنولوژیک گردن بگذارند و در بسط و گسترش ِ خودکامگی تکنیکی بکوشند، راهی ندارند. ممکن است گفته شود تا رسیدن به چنین ورطه­ای چند دهه یا شاید هم یک قرن باقی مانده است. بی شک چنین است، اما این فرصت، فرصتی نیست که در ضمن آن بتوان از تقدیر تکنولوژیک سرپیچی کرد یا از آن انصراف داد. تمام کشورها، تمام حکومت­ها و تمام مردم جهان ناگزیر از ادامه دادن راهی هستند که با انقلاب صنعتی شروع و با قرن بیستم در سراسر جهان فراگیر شد. ما نیز در این میان استثنا نیستیم و سالهاست که خواسته و ناخواسته در همین راه- که برای همه غیرقابل بازگشت است- قدم نهاده یا بهتر بگویم از بیم عقب نیفتادن از قافله تمدن- با تقدیرتکنولوژیک همراه شده­ایم و همچنان با توابع تمدن تکنیکی کجدار و مریز رفتار می­کنیم. به عبارت دیگر سالهاست توقع داریم که از مزایای تمدن تکنیکی بهره­مند باشیم و از مضار این تمدن در امان. و شگفت­آور اینکه علیرغم وقوف به غلبه مضار بر مزایا، هنوز به خود نیامده­ایم تا اگر نمی­توانیم خود را بیرون از دایره تقدیر تکنولوژیک ارزیابی کنیم، لااقل همچون غرب که در این تقدیر پیشرو و مقتدای ماست، این راه ناگزیر را با خودآگاهی ادامه بدهیم. به هرحال مشکل در کشورهای اسلامی و متعلق به سنن دینی مضاعف است و تا مدت­ها کشاکش سنت و تقدیر سنتی و تکنیکی در این کشورها ادامه خواهد داشت و ریزش مداوم سنت از یکسو و تعمیق سوء اخلاق تکنیکی از سوی دیگر، بر بحران­های گوناگون اینگونه کشورها خواهد افزود بی آنکه راه حلی یافت شود. البته در ساحت " معافیت از تفکر" به نظر خواهد رسید که رویکرد به سنن معنوی و دینی حتی در تقدیر تکنولوژیک میسر است. اما " تفکر آماده­گر" نشان می­دهد که چنین رویکردهایی همواره بر سطح می­لغزد و از حدود اخلاق فردی فراتر نمی­رود، زیرا تکنیک عمق را به تصرف درآورده و " معیشت مدرن" بر تمام وجوه و شئون جوامع سنتی حاکم شده است. اگر روی آوردن به اقتصاد دینی فی­المثل به سادگی پوشش دینی(حجاب) بود، شاید ما در دهه­های اینده سخن خود را در دهان تکنیک می­نهادیم(در جوهر آن رسوخ می­کردیم) اما هم اکنون این تکنولوژی است که در تمام عرصه­ها سخن خود را در دهان ما می­گذارد و تتمه تعلق ما به دین و معنویت و آداب و سنن دینی و معنوی را به تصرف خود درآورده و ما را به پیش می­راند بی آنکه مجال توقف و تامل به ما بدهد. با ژرف نگریستن در اقتضائات تمدن تکنولوژیک درمی­یابیم که دانای آلمان در چه دهشت و حیرت شگرفی از مواجهه با تقدیر تکنیک به سر می­برد که می­فرمود: " تنها خدا، خدا، خدایی است که می­تواند ما را نجات بدهد."

ای‌دل! بیا که تا به پناه خدا رویم
زآنچ آستین کوته و دست دراز کرد

والسلام

 


ارسال شده در توسط سرباز روح الله