سابقون

سلام
مثل اینکه دل همه تنگه، واسه اون دفتر قشنگه، که رفاقت بین آدماش خالی از هر آب ورنگه، میون این دنیاکه صحن آیینه هاش پر از زنگه و کم نیست دلایی که جنسشون از سنگه ، بی خیال غم دنیا وما فیها و ما فینا ! دور هم یه لقمه شعر بزنیم...

جاده مانده است و من و این سر باقیمانده
رمقی نیست در این پیکر باقیمانده


نخل‌ها بی سر و شط از گل و باران خالی
هیچ کس نیست در این سنگر باقیمانده


تویی آن آتش سوزنده‌ی خاموش‌شده
منم این سردی خاکستر باقیمانده


گرچه دست و دل و چشمم همه آواره شده،
باز شرمنده‌ام از این سر باقیمانده


روز و شب گرم عزاداری شب‌بوهاییم،
من و این باغچه‌ی پرپر باقیمانده


پیشکش باد به یکرنگی‌ات ای مردترین!
آخرین بیت در این دفتر باقیمانده:


تا ابد مردترین باش و علمدار بمان!
با توام ای یل نام‌آور باقیمانده



سعید بیابانکی


ارسال شده در توسط س . ا . میر اسماعیلی